به گزارش اقتصاددریایی، از سویی نیز متوجه کردن تمامی مسئولیتهای توسعه گردشگری به دولت یک اشتباه استراتژیک محسوب میشود چرا که دولتها فقط بخشی از بار را میتوانند بر دوش بکشند و نقش کلیدی بخش خصوصی در این راستا را نباید نادیده گرفت.
در همین راستا جزیره زیبای کیش به دلیل ظرفیتهای خاص و منحصر به فرد خود، از دریای مرجانی گرفته تا آب و هوای پاک و شهر بدون ترافیک به عنوان یک مقصد گردشگری شاخص در منطقه شناخته میشود که رونق این صنعت در آن نیازمند یک همدلی و همکاری همه جانبه است.
شرایط آب و هوایی کیش سبب شده که نیمه دوم سال تا دومین ماه از بهار به دلیل حضور چشم گیر گردشگران در این منطقه همواره به عنوان «های سیزن» و فصل تابستان نیز به دلیل کاهش ورود مسافران به این جزیره به عنوان «لو سیزن» مطرح شود؛ در چنین شرایطی نیز همزمان با آغاز فصل تابستان و کاهش گردشگران، روزهای سخت صنعت گردشگری در این منطقه آغاز میشود. اما سوال اصلی این است که آیا نمیشود فصل گرما در جزیره کیش را یک ظرفیت بی نظیر برای جذب گردشگران تعریف کرد؟
با توجه به محیا بودن زیرساختهایی همچون حمل و نقل، اقامتی و سرانه ورزشی در کیش میتوان حتی تابستان را نیز به فرصتی برای برگزاری رویدادهای مختلف و سرازیر کردن گردشگران به این منطقه تبدیل کرد، که لازمه آن یک همکاری و همدلی همه جانبه بین بخش خصوصی و دولتی است که نباید برنامه ریزی برای تحقق آن را به خود تابستان موکول کرد چرا که همانند نوش دارویی خواهد بود پس از مرگ سهراب!
فدراسیون بادبانی در آبان ماه سال ۱۴۰۱ در حالی تاسیس شد که که در کمتر از ۱۶ ماه به دلیل بی تدبیریهای متعدد و ناکارآمدی آن، ناچار تصمیم به انحلال آن گرفته شد تا عطایش به لقایش بخشیده شود.
در حالی که فدراسیون بادبانی میتوانست نقش بسزایی در توسعه گردشگری ورزشی در منطقه و نقش آفرینی در اقتصاد دریا محور ایفا کند، اما با تصمیمات غیر کارشناسی تعدادی از مسئولان این فدراسیون، روز به روز در دریای بی تدبیری غرق شد و به زیر مجموعه فدراسیون قایقرانی بازگشت.
تعطیلی دفتر مقر اصلی فدراسیون بادبانی در کیش، برکناری دبیرکل، استعفای سرپرست تخصصیترین کمیته این فدراسیون، انتقاد تند روئسای هیاتهای استانی از وضعیت فدراسیون، پرداخت نکردن حق عضویت در فدراسیون جهانی، عدم دسترسی هیاتهای استانی به قایقها و جا ماندن از اعزام ورزشکاران به مسابقات آسیایی تنها بخشی از اتفاقات رخ داده در ۱۶ ماه گذشته بود که نسخه فدراسیون بادبانی را پیچید.
تجهیزات مربوط به بادبانی در گذشته به صورت گلخانهای در اختیار فدراسیون قایقرانی بود که با تشکیل فدراسیون بادبانی عملا همان روند گذشته ادامه یافت؛ متاسفانه در توسعه زیرساختهایی همچون تربیت داوران، مربیان و ورزشکاران اقدام جدی نشد و تلاشها برای ایجاد یک یا چند پایگاه تخصصی برای این رشته ورزشی بی نتیجه ماند.
حق عضویت در مجامع بین المللی نیز نه تنها در زمان تعیین شده پرداخت نشد، بلکه با پرداخت آن در آخرین روز از سال میلادی، عملا صندلی ایران در طول سال در فدراسیون آسیایی و جهانی خالی ماند و منجر به خدشه دار شدن نام کشور در مجامع بین المللی شدند؛ آن هم برای تنها ۱۰۰۰ دلار!
فدراسیون در تقسیم میلیاردها تومان تجهیزات ملی و سرمایه کشور که از فدراسیون قایقرانی برای فدراسیون بادبانی جا مانده بود، کاملا سلیقهای عمل کرد و به اجرای آیین نامه و شیوه نامه تخصیص تجهیزات تدوین شده توسط کمیتههای تخصصی فدراسیون کوچکترین توجهی نشد. میلیاردها تومان تجهیزات به برخی از استانهایی داده شد که اصلا شرایط و زیرساخت لازمه جهت فعالیت در رشته سیلینگ را دارا نبودند و این درحالیست که برخی از مناطق ساحلی و مستعد به هیچ قایقی دسترسی نداشتند.
شرایط پیچیده و بحرانی حاکم بر فدراسیون بادبانی در نهایت منجر به دعوت نکردن از ایران به مجمع عمومی فدراسیون جهانی بادبانی اسپانیا شد و صندلی ایران پهناور با آن همه ظرفیت در این رشته ورزشی در این جلسه خالی ماند.
این فدراسیون همچنین عملا نتوانست شروط کمیته ملی المپیک را برای اعزام به مسابقات آسیاسی مهیا کند و نتیجه آن شد که در عین ناباوری فدراسیون بادبانی از اعزام ورزشکار به بازیهای آسیاسی نیز جا ماند.
فدراسیون بادبانی چگونه در دریای بی تدبیری غرق شد؟
خطوط ساحلی گسترده، زیرساخت های بالای ورزشی، آب و هوای همواره پاک، بالاترین زیرساختهای اقامتی و گردشگری کشور جهت میزبانی رویدادهای ملی و بین المللی، ایمنی و امنیت بسیار بالا، قرارگیری در اصلیترین کریدور باد خلیج فارس، همسایگی با چندین کشور با هدف توسعه همکاریهای بین المللی، امکان سفر بدون ویزا و معافیتهای گمرکی و مالیاتی سبب شد تا کیش در همان مرحله نخست و طبق سیاستهای دولت به عنوان مقر فدراسیون بادبانی انتخاب شود و برای قهرمان پروری و توسعه گردشگری ورزشی منطقه نیز نقش آفرینی کند؛ اما با ضعف مدیریتی حاکم بر فدراسیون، این افق ترسیم شده فقط روی کاغذ ماند.
بادبانی ۱۰ مدال المپیکی و ۱۴ مدال آسیایی دارد و تنها رشته ورزشی است که در دریا و به دور از ساحل میتوان آن را برگزار کرد؛ کیش با دارا بودن ورزشکاران حرفهای در این حوزه و شرایط لازم برای میزبانی از مسابقات بین المللی، متاسفانه مورد بی مهری فدراسیون بادبانی قرار گرفت و از این ظرفیت کم نظیر استفادهای نشد.
هرچند سازمان منطقه آزاد کیش به عنوان نماینده دولت در منطقه حمایت همه جانبهای از استقرار مقر فدراسیون بادبانی در کیش و حمایت از این فدراسیون نوپا داشت اما اختصاص یک دفتر اختصاصی رایگان و تجهیز و تحویل آن به فدراسیون بادبانی حتی سبب نشد که سرپرست آن طی ۱۶ ماه عمر فدراسیون فقط یک بار به مقر آن در کیش مراجعه کند.
در حالی که سیاست کلی وزارت ورزش و جوانان همکاری های دوجانبه با مناطق آزاد است، اما سرپرست فدراسیون بادبانی نه تنها مقر اصلی این فدراسیون در کیش را تعطیل کرد بلکه طی نامهای رسمی که در فضای مجازی منتشر شد، مخالفت خود با مناطق آزاد را نیز اعلام داشت که عملا تیر آخر برای رشد جهشی این فدراسیون محسوب میشد.
به هرحال تمامی این عوامل دست به دست هم داد تا ناچار به انحلال فدراسیون بادبانی تصمیم گرفته شود؛ این رشته ورزشی که سابقه تاریخی بالایی در ایران دارد و بسیاری از کارشناسان جهانی حتی بادبانهای سه گوش را منتسب به ایران میدانند، قربانی بی تدبیریهای فدراسیون تازه تاسیس بادبانی شد.