پایگاه خبری اقتصاد دریایی

کد خبر: ۶۶۰۷
۱۸ مرداد ۱۴۰۳ | ۱۶:۳۷
عنصر«دریا» در ادبیات ایران زمین؛
گروه دانش دریا - ایرج گلشنی - «دريا» در ميان ايرانيان، جلوه‌گاه حسي و دلي خاصي دارد. در يك كلام، ايرانيان دريا دوست هستند. با توجه به گره خوردن احساس ايراني با وسعت عميق دريا، در شعر و ضرب المثل و ادبيات داستاني ايرانيان، به طور گسترده حضور پيدا كرد و مأنوس خلوت و جمع ايرانيان شد.

بياییــد دريایی شويم

به گزارش اقتصاددریایی، از همان سالیان دور که ادبیات به نوعی وارد فرهنگ و زندگی مردم ما شد، شاعران و اندیشمندان ایرانی سعی کردند مقوله دریا را در آثارشان منعکس کنند. هرچند این تاثیر به دلیل نبودن زندگی ماشینی و جاده، نه در ایران بلکه در گستره جهانی در زندگی مردم جریان داشت. از همان دوران بود که دریا پیوندی ناگسستنی با زندگی ایرانیان پیدا کرد. گاهی پرداختن به موضوعات دریایی در آثار اندیشمندان ما جنبه عرفانی، تمثیل و نماد داشته و گاهی هم‌رنگ رئالی به خود گرفته است. از طرفی شاعران و اندیشمندان سبک‌های کلاسیک ما همچون: فردوسی، حافظ، سعدی، مولانا و بسیاری دیگر از شاعران و نویسندگان معاصر ما همچون: نیمایوشیج، مهدی اخوان ثالث، سهراب سپهری، صادق چوبک، احمد محمود و ... هم سعی داشته‌اند در اشعار و قصه‌هایشان اشاراتی واضح به فرهنگ دریا در زندگی‌های دریایی داشته باشند که با مرور آثارشان می‌توان نشانه‌های دریا را مشاهده کرد و در آن تامل داشت.

دریا در ادبیات کهن
دل دريايي كن اي دوست...
ادبيات جهان را بدون دريا نمي‌توان تصور كرد؛ حتا ادبيات سرزمين‌هايي كه فاقد دريا هستند، سرشار است از حس و حال دريا، زيرا دريا نه فقط يك فيزيك بلكه يك مفهوم عميق است و در تخيل و تعقل، جاي مشخصي براي خود دارد. در ميان آثار ايراني نيز همين قاعده وجود دارد. فردوسی در کتاب شاهنامه که یکی از ماندگارترین آثار کهن ما محسوب می‌شود، اشارات قابل‌توجهی به این مقوله داشته است. وی در جای‌جای این اثر تاریخی تصویری از دریا را جلوی چشمان خواننده می‌گذارد:
سپهبد سوی پارس بنهاد روی
همی رفت پر خشم و دل کینه جوی
ز دریا به دریا همی مرد بود
رخ ماه و خورشید پر گرد بود

حافظ نيز در دیوانش از دریا به گونه‌های مختلفی یاد کرده است:
شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین حائل
کجا دانند حال ما سبک‌باران ساحل‌ها
مولانا در حکایتی از کتاب «فی‌مافیه» از «نحوی و کشتی‌بان» سخن می‌گوید. در گلستان سعدی ما حکایت‌هایی را می‌خوانیم که دریا نقش محوری در آنها دارد. مثل حکایت «قدر عافیت» که داستان غلامی است که از سفرهای دریایی هراس دارد. در قابوس‌نامه عنصرالمعالی که در سال ۴۷۵ هجری قمری تالیف شده است، با قصه‌های زیبای دریایی مواجه هستیم که در وصف آداب معاشرت و کسب فضایل اخلاقی انسان‌ها سخن‌گفته است. همچنین در کتاب «تذکره‌الاولیا» عطار نیشابوری و «بهارستان» جامی، «کشف‌المحجوب» هجویری و «داراب‌نامه» بیغمی با حکایت‌های زیبا و دلنشین دریایی رو‌به‌رو می‌شویم که حرف‌های زیادی برای گفتن دارند و هنوز هم در محافل ادبی از آنها یاد می‌شود. همچنین بسیاری از علما و فرهیختگان دیگر نیز در قصه‌های کهن سرزمین ما از حوادث دریایی سخن گفته‌اند که ناصرخسرو، رودکی و خاقانی در این میان بیش از شاعران کلاسیک دیگر در آثارشان به این مقوله پرداخته‌اند.

دریا در ادبیات معاصر
در ادبیات معاصر نیز بسیاری از نویسندگان و ادیبان ما از دریا به عنوان یک نماد یاد کرده‌اند. مثلا نیمایوشیج در کتاب «مانلی» از زندگی یک قایقران سخن می‌گوید که در نیمه‌شبی غمگین برای کسب روزی به دریا زده است:
... به کجا خواهم رفت؟
از کجا خواهم جست؟...
از پس این گفتار
با تکان دادن پاروش به دست،
به دل موج روان داد شکست...

سهراب سپهری در یکی از اشعار معروفش نگاهی زیبا و عارفانه به دریا دارد:
در آب‌های جهان قایقی هست و من – مسافر قایق - هزارها سال است
سرود دریانوردهای کهن را
به گوش روزنه‌های فصول می‌خوانم
و نیمه‌شب‌ها، با زورق‌ قدیمی اشراق در آب‌های هدایت
روانه می‌گردند و تا تجلی اعجاب پیش می‌رانند...

قیصر امین‌پور در شعر «آبی دریا به رنگ آسمان»، اشاره‌ای اجتماعی به جدایی قطره‌ای آب از رود دارد. او این شعر دریایی‌اش را اینچنین زمزمه می‌کند:
این من و تو حاصل تفریق ماست
پس تو هم با من بیا تا ما شویم
حاصل جمع تمام قطره‌ها
می‌شود دریا بیا دریا شویم

احمد محمود، نویسنده معاصر در رمان « داستان یک شهر» زندگی ناخداهای پرتلاش جنوب کشور را به تصویر می‌کشد و صادق چوبک در رمان «تنگسیر» و بسیاری از داستان‌های کوتاهش از زندگی مردم ساحل‌نشین جنوب می‌گوید. همچنین محمدرضا سرشار داستان زیبا و ماندگار «گرداب سکندر» را می‌نویسد که در مورد زندگی یک ملوان نابینا و فداکار است که مورد ظلم اطرافیانش قرار گرفته است. پژوهشگران و محققان دیگری هم بوده‌اند که به طور جدی به بیان اتفاقات و موضوعات دریایی پرداخته‌اند و بخش اعظم تحقیقات و چاپ آثارشان را به مقوله دریا و دریانوردی اختصاص داده‌اند.
زنده‌یاد حسین نوربخش یکی از کسانی بود که با ماهنامه بندر و دریا همکاری مداوم داشت. نوربخش علاوه بر اینکه در زمینه اماکن و زندگی‌های دریایی تحقیق می‌کرد، بسیاری از افسانه‌ها و قصه‌های فولکلور دریایی را هم در کتاب‌هایش گردآوری نمود. او نقش مهمی در معرفی آثار دریایی به جامعه ادبی کشور داشت. نوربخش با انتشار آثاری چون«دختر دریا و جوان غواص» و «خلیج‌فارس و جزایر ایران» و کتاب «دریانوردی در ایران» که به همراه پژوهشگر محترم حمید ودادی به اتمام رساند، نقش موثری در معرفی و اشاعه فرهنگ دریا در ایران ایفا کرد. وی در کتاب «دختر دریا و جوان غواص» یکی از افسانه‌های ماندگار جنوب کشور را که وقایع آن در بندر کنگ و در سواحل خلیج‌فارس می‌گذرد، با نثری شیوا و خواندنی به انتشار رساند و برای دوستدارانش به یادگار گذاشت.
به هر روي، ادبيات را اگر فشرده احساس بدانيم، در بطن اين احساس فشرده، دريا وجود دارد و اين موجود زيبا، با معنا، ويژه و برجسته است؛ اما اين ادبيات كه بايد مي‌رفت و ايراني را به منافع دريا گره مي‌زد، چنين نكرده و حتا به نظر مي‌رسد كه ايراني را از منافع بزرگ دريا جدا كرده و همان مقدار كه رابطه مستقيمي بين احساس مردم و دريا ايجاد كرده، رابطه اقتصادي مردم از دريا را ناكام گذاشته است به نحوي كه امروزه، در حالي كه كشورهاي پيشرفته، اقتصاد خود را با دريا گره زده‌اند، مردم آن سامان‌ها، مطالبه گر دريا هستند و از مسئولان خود، سرمايه‌گذاري كلان مي‌خواهند و منافع دريا را به نحو مطلوبي مي‌شناسند، مردم ما از منافع دريا غافل هستند.
ايرانيان دريا را بيشتر شاعرانه دنبال كرده اند تا مقتصدانه. اقتصاد دريا را نمي‌شناسند و حتا باور ندارند كه اقتصاد دريا، اكنون اثرگذارترين مفهوم بر اقتصاد دنياست؛ زيرا جهت گيري تفريحي و تفرجي حاصل از ادبيات احساسي به دريا داشته‌اند نه اقتصادي. شوربختانه، همان رفتار احساسي و برداشت تفريحي ايرانيان، منجر به تعالي صنعت توريسم نشده و باز به دليل همان نگاه احساسي به دريا، هماغوشي ساحل و دريا را اوج لذت دانسته و دل به دريا زدن را فراموش كرده‌اند و اين است كه اكثر ايرانيان، هرگز حتا يك سفر دريايي را هم تجربه نكرده اند.

رسالت ادبيات نوين دريا:
اكنون، جا دارد كه مسئولان و فعالان دريا كمك كنند تا روي ديگري از ادبيات دريا در اين كشور شكل بگيرد. روي ديگري كه رو به دل دريا زدن دارد. ادبياتي كه مردم ايران را به به عمق دريا ببرد؛ هم براي تفريح و تفرج و هم براي كسب منابع عظيم اقتصادي.
تمركز بر بازيابي افكار عمومي و تبديل رفتار سطحي به رفتار عميق با دريا، تبديل نگاه كنار ساحلي به رفتار دريانوردي، تبديل مطالبه خشكي گراي مردم به درياگرايي، تبديل زندگي فيزيكي دور از دريا به زندگي در كنار دريا و... با ابزار ادبيات داستاني و شعر و ساير انواع هنر، مي‌تواند تغيير بزرگ را در انديشه و احساس و رفتار ما ايراني ها به وجود آورد.
ادبيات نوين بايد تعهد نويني نسبت به دريا داشته باشد و با توجه به اين كه دريا با ادبيات ما گره خورده، و مردم اين ادبيات را دوست مي‌دارند، در حركت عمومي به سمت دريا موثر باشند و مردم را به منافع دريا برسانند. گرايش عمومي به دريا، باعث حركت عظيم صنايع و فعالان مي‌شود و تلاش آن‌ها و سرمايه‌گذاري آنها را چند برابر مي‌كند و ما به منافع دريا مي‌رسيم و بيشتر از هميشه، از منافع بي‌نظير دريا منتفع مي‌شويم.

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر:
نیازمندی‌ها
پیشخوان روزنامه