« اقتصادسرآمد» منتشر می کند؛
چرا نيروي دريايي راهبردي مهم است؟
اقتصاددریایی - پيشتر در سایت و روزنامه دریایی اقتصادسرآمد به مباحث مرتبط پرداختيم و مساله كشتي سازي ايران را مورد بررسي قرار داديم، برخي كارشناسان بر اين باور بوده و هستند كه بايد كشتيبسازيم؛ حتي با ضرر. دليل اينها بر نيروي دريايي راهبردي بنا شده بود.
به گزارش اقتصادسرآمد، آن چه ميخوانيد، از متن مقاله پژوهشی است تحت عنوان« نقش نیروی دریایی راهبردی ارتش جمهوری اسلامی ایران در ارتقاء قدرت دریایی» كه به وسيله حسن عابدین زاده -دانشجوی دکتری علوم دفاعی راهبردی، دانشگاه عالی دفاع ملی، تهران، ایران، شهرام شجاعی– استادیار دانشگاه عالی دفاع ملی، تهران، ایران، و افشین بکایی - دانشجوی دکتری علوم دفاعی راهبردی، دانشگاه عالی دفاع ملی، تهران، ایران كه در پژوهشي قابل توجه، به بحث نيروي دريايي راهبردي پرداختهاند.

حسن عابدین زاده، شهرام شجاعی و افشین بکایی - در جايي كه پيشتر در سایت و روزنامه دریایی اقتصادسرآمد به مباحث مرتبط پرداختيم و مساله كشتي سازي ايران را مورد بررسي قرار داديم، برخي كارشناسان بر اين باور بوده و هستند كه بايد كشتيبسازيم؛ حتي با ضرر. دليل اينها بر نيروي دريايي راهبردي بنا شده بود. اما اين كه نيروي دريايي راهبردي چيست و چه اهميتي دارد، ميتواند انديشه ما را به سمت سرمايهگذاريهاي كلان در دريا ببرد يا از آن باز دارد. علاقهمندان ميتوانند براي دريافت اصل و متن کامل این مقاله با تلفن دفتر روزنامه تماس حاصل نمایند.اين مقاله را مفيد دانستيم و البته با تخليص و تصرف سعي كرديم بخشهايي از آن را براي مخاطبان روزنامه دریایی اقتصادسرآمد مهيا كنيم:
قدرت و اقتدار دریایی دارای یک مفهوم گستردهتری بوده و مشتمل بر چهار بخش کنترل تجارت بینالملل، توانایی کنترل منابع اقیانوسی، توانمندی عملیاتی دریایی در جنگ و بازدارندگی و نفوذ سیاسی در زمان صلح است. با توجه به بیانات فرماندهی معظم کل قوا، نیروی دریایی بایستی با اتخاذ رویکرد انتقادی بهنظام بینالمللی سلطه، تلاش نماید تا قدرت و توانمندیهای خود را در عرصه جهانی ارتقاء دهد. هدف از توجه به چنین رویکردی برنامهریزیهای راهبردی و ترسیم چشمانداز قدرت دریایی است.
قدرت ملي دريايي
برخی از کشورها از تبدیل منابع قدرت ملی خود به عواملی مؤثر و ساختن مؤلفههای قدرت ملی آینده، بهتر از دیگران عمل مینمایند (قربانی شیخنشین و همکاران، ۱۳۹۰، ۱۳۱). یکی از منابع اقتدار ملی کشورها قدرت دریایی است که برای درک اهمیت ارتباط قدرت دریایی و اقتدار بینالمللی ابتدا باید اذعان نمود که قدرت دریایی برخلاف قدرت زمینی و هوایی، منحصراً مترادف با قدرت نظامی نیست بلکه دارای یک مفهوم گستردهتری بوده و حداقل مشتمل بر چهار بخش ازجمله کنترل تجارت بینالملل، توانایی بهرهبرداری و کنترل منابع اقیانوسی، توانمندی عملیاتی دریایی در جنگ، بهرهگیری از قدرت اقتصادی دریایی بهعنوان ابزار دیپلماسی و همچنین بازدارندگی و نفوذ سیاسی در زمان صلح است (Tangredi, ۲۰۱۹, ۲۶)؛ در کل میتوان اجزاء قدرت دریایی را میتوان به شرح ذیل نام برد:
دیپلماسی، امنیت و دفاع، تجارت در دریا، ماهیگیری، بهرهبرداری، حفاظت، تنظیم و دفاع از منطقه انحصاری و اقتصادی در دریا، دفاع ساحلی، امنیت مرزهای ملی، حفاظت از جزایر ساحلی و همچنین مشارکت در نگرانیهای منطقهای و جهانی مربوط به استفاده از اقیانوسها، اسمان بالای اقیانوسها و زیردریاها است. درواقع سیاست خارجی و قدرت دریایی بهطور جداییناپذیری باهمدیگر در ارتباط هستند و نیروی دریایی نیز بهعنوان ابزار اعمال سیاست و نفوذ در خارج از مرزهای سرزمینی توسط دولتها تلقی میشود.
جمهوری اسلامی ایران بهعنوان کشوری که در منطقهای حساس در جنوب غرب آسیا و در شاهراه تأمین انرژی جهان قرارگرفته و نزدیک به یکسوم مرزهای آن دریایی است، از دیرباز هدف مطامع دولتهای استعمارگر قرار داشته و ازآنجاکه این دستاندازی بر منابع و منافع ملی ما از طریق دریا صورت میپذیرد، لاجرم باید با برخورداری از راهبرد دفاعی دریایی مناسب که تأمینکننده امنیت ملیمان باشد، زمینه نیل به اقتدار دریایی را بهمنظور ایجاد بازدارندگی فراهم آوریم. در سنوات اخیر فرماندهی معظم کل قوا تأکیدهای بسیاری در خصوص اصلاح نگرش دولتمردان جمهوری اسلامی ایران بهسوی دریا داشتهاند که بر اساس تدابیر ابلاغی معظم له و حرکت نوین نیروی دریایی راهبردی ارتش جمهوری اسلامی ایران بهعنوان پرچمدار این حرکت، منجر به حضور فرامرزی در آبهای دوردست گردیده است.
فرماندهی معظم کل قوا در این رابطه میفرماید: «امروز دشمن ما، فلان کشور همسایه خلیجفارس نیست. دشمنی که ما احتمال حمله و تهدید او را میدهیم کسی است که در اقیانوسها گسترشیافته است»
با توجه به موارد عنوانشده جمهوری اسلامی ایران و نیروی دریایی بایستی با اتخاذ رویکرد انتقادی بهنظام بینالمللی سلطه، تلاش نماید تا قدرت و توانمندیهای خود را در عرصه جهانی ارتقاء دهد. هدف از توجه به چنین رویکردی ترسیم چشمانداز قدرت دریایی آینده و برنامهریزیهای راهبردی برای مقابله با چالشهای احتمالی و تقویت نقاط مثبت برای جمهوری اسلامی ایران است.
نیروی دریایی کارآمد قادر است با اعزام شناورهای جنگی به خارج از آبهای سرزمینی و در فاصلههای بسیار دور از ساحل در دریاها و اقیانوسها با توجه به توانمندیهای خود یک طیف وسیعی از عملیاتهای دریایی را طراحی و به مرحله اجرا در آورد و از منافع ملی کشور متبوع خود محافظت نمایند.
چرا نيروي دريايي راهبردي؟
دریا از دیدگاه نظامی و تجاري، نقش بسیار مهمی در قدرت و توانایی کشورها در دستیابی بـه فرصتها و امکانات در همه زمینهها ایفا میکند. دستیابی به قدرت و سیادت دریایی میتواند کشورها را در حفظ و امنیت مرزها و نیز بالا بردن توان اقتصادي و سیاسی یاري نماید. این مسـئله موجب گردیده تا کشورهایی که به آبهای آزاد دسترسی داشته و یا داراي مرز آبی مشترکی با دیگر کشورها هستند، در جهت رسیدن به قدرت و سیادت دریایی تلاش نمایند. اگر کشورمان یک قدرت دریایی کارآمد، نداشته باشد، قطعاً ازنظر امنیت، اقتصاد، توسعه، ثبات و رفاه عمومی به شکل جدي در معرض خطر قرار خواهد گرفت. لذا به لحاظ حفظ منافع و دفاع از آبها و مرزهاي دریایی کشور، داشتن یک نیروي دریایی مقتدر و کارآمد ضروري میباشد. نیروی دریایی راهبردی نیرویی است که ضمن بهرهگیری از همه ابعاد قدرت ملی در راستای حفاظت از منافع ملی، اقدام به تأمین امنیت، مقابله با هرگونه تهدید و تجاوز دریا پایه در قلمرو دریایی کشور و دیگر مناطق موردعلاقه در آبهای آزاد مینماید و در محدوده دریاها و آبهای اقیانوسی بتواند تهدیدهای سطحی، زیرسطحی و هوایی دشمن را دفع و به لحاظ پشتیبانی لجستیکی تأمین نماید. در این راستا فرماندهی معظم کل قوا (مدظلهالعالی) میفرمایند: «گسترش حوزه تحرک و حضور نیروی دریایی در آبهای آزاد و تأمین زیرساختهای این حضور، زمینهساز تبدیلشدن نیروی دریایی به یک نیروی راهبردی حقیقی است. ... تأثیرات جهانی و پیامهای عزتآفرین و اقتدار بخش حضور نیروی دریایی در خلیجفارس، خلیج عدن، دریای سرخ و کانال سوئز باعث شده است دشمن را بهشدت دستپاچه و هراسناک کرد زیرا حضور مقتدرانه یگانهای دریایی ارتش ج.ا.ایران برای ملتها الهامبخش و امیدآفرین است.»
گسترش مأموریت نیروي دریایی در آبهای اقیانوسی و حضور مؤثر در صحنه دفاع از منافع ملی در دریاهای نزدیک و دور مؤلفه راهبردي بودن نیروی دریایی را ایجاد کرد و باعث شد توجه دشمن از خلیجفارس و تنگه هرمز به سایر دریاها تغییر جهت داده و بهاصطلاح، دانسیته آمریکا در منطقه مجاور آبهای سرزمینی ج.ا.ایران کاهش یابد و این مورد یکی از مصادیق قدرت دریایی میباشد بنابراین میتوان اذعان نمود که قدرت و سیادت دریایی در این برهه حساس که جهان دستخوش تغییرات بسیار مهمی است و در حال تبدیلشدن از تکقطبی و چندقطبی است، نقش بسزایی در پیشرفت کشور، ارتقاء توانمندی و افزایش قدرت چانهزنی سیاستمداران دارد و لازمه این قدرت و پیشرفت، داشتن یک قدرت دریایی به معنای واقعی و مدنظر فرماندهی معظم کل قوا است که در حال حاضر علیرغم تأکیدات مقام معظم رهبری (مدظلهالعالی)، قدرت دریایی ج.ا.ایران بهواسطه تحریمهای ظالمانه و همهجانبه کشورهای صاحب قدرت به سرکردگی کشور آمریکا و مغفول ماندن برخی از مسئولان از موهبت و امتیازات موجود در دریا از قدرت دریایی مطلوب و ایدهآل فاصله دارد لذا بر تمامی مسئولان لشکری و کشوری واجب است جهت تحقق اوامر فرماندهی معظم کل قوا (مدظلهالعالی) و برخورداری از یک قدرت دریایی و نیروی دریایی راهبردی تأثیرگذار در معادلات منطقهای و فرامنطقهای اقدامات لازم را با جدیت و سرعت زیاد پیگیری نموده تا این خلأ و کاستی بهسرعت برطرف گردیده و ج.ا.ایران همپای سایر کشورها و حتی جلوتر از آنها در محافل سیاسی جهانی بهعنوان پرچمدار کشورهای اسلامی و مدافع کشورهای محروم و ضعیف و استکبارستیز تأثیرگذار باشد.
با توجه به وضعیت متحول جهانی و در شرایطی که نظام سلطه هژمونیک در جامعه جهانی رو به گسترش است این پرسش مطرح است که نقش نیروی دریایی راهبردی ارتش جمهوری اسلامی ایران در ارتقاء قدرت دریایی چگونه باید باشد؟
تاریخچه نيروي دريايي راهبردي
کهنترین سند پیرامون دریانوردی در خلیجفارس به سدهی چهارم پیش از میلاد باز میگردد. نیروی دریایی ایران در دوران هخامنشی، ازجمله مجهزترین و توانمندترین نیروی دریایی بوده که تاریخ جهان به خود دیده است. ایرانیان به دلیل سیاستهای ملیتاریستی از زمان داریوش به دریا روی آوردند. فـرهـنـگ فـنی و مهندسی ایرانیان از دیدگاه دریانوردی و کشتیسازی بسیار غنی و پربار است. آبهای دریای پارس، دریای عمان و اقیانوس هند، همچنین رودخانههای جنوب غربی ایران، از دیرباز پهنه دریانوردی ایرانیان بوده است.
از پادشاهان دوران اخیر ایران فقط نادرشاه به این فکر افتاد که برای تجدید عظمت و استقلال کشور برای نخستین بار در تاریخ مملکت یک نیروی جنگی دریایی در خلیجفارس و دریای خزر تأسیس کند؛ با فرمان نادرشاه سی کشتی جنگی بازرگانی ساخت اروپا از هلندیها و انگلیسیها خریداری گردید. دریانوردی ایرانیان در این دوران حتی تا پایان دوره قاجاریه آنقدر ناچیز و حقیر به نظر میرسد که اصولاً شاید قابلچشمپوشی باشد. در این سالها قدرت دریایی ایران بهکلی فراموششده و به تاریخ پیوسته است. حتی اغلب ایرانیان خود نیز فراموش کردهاند که روزگاری صاحب چنان قدرت دریایی درخشانی بودند که نهتنها پاسدار مرزهای دریایی پهناور کشور بود بلکه دوردستترین اقیانوسها و دریاهای باستان را پهنه تاختوتاز خود میساختند.
با اوجگیری نهضت اسلامی مردم ایران به رهبری امام خمینی (ره)، نیرویدریایی هم مانند بخشهای دیگر ارتش به انقلاب پیوست. شروع درخشش عملکرد نیرویدریایی را باید در جنگ و در بستن خطوط مواصلاتی دریایی دشمن و باز نگهداشتن خطوط مواصلاتی دریایی خودی دانست. اتفاق مبارکی که بعدها با حماسه ناوچه پیکان، رنگ شور و شهادت به خود گرفت. مهمتر اینکه با اتحاد و برادری ایجادشده میان نیرویدریایی ارتش و سپاه صفحاتی درخشان چه در دوران دفاع مقدس و چه در دهههای بعدی پدید آمد. صفحاتی که عملکردی بسیار درخشان و حماسی از نیرویدریایی ایران را در عرصه حفاظت از مرزهای آبی و حفاظت از کشتیهای صیادی و تجاری جلوی چشم جهانیان به نمایش گذاشت.
اهميت نيروي دريايي
دریا همواره بهعنوان نقطه تقابل قدرتهای بزرگ بوده است. ازاینرو سیادت و کنترل دریایی نقش بسیار بالایی براي کشورها در دستیابی به قدرت دریایی و تأمین امنیت جهانی و منافع ملی و بینالمللی داشته است. بهگونهای که تحت کنترل بودن دریاهاي خانگی و حضور و تسلط بر آبهای بینالمللی یکی از مهمترین دغدغههای کشورهاي قدرتمند میباشد. ج.ا.ایران بهواسطه قرار گرفتن در شمال اقیانوس هند، مجاورت با خلیجفارس، تنگه هرمز، دریاي عمان و دریاي خزر از موقعیت ژئوپلیتیکی و دریایی ویژهای در منطقه و جهان برخوردار است، اقتدار دریایی و برخورداري از یك نیروي دریایی قدرتمند و کارآمد نهتنها میتواند تأثیر بسزایی در صیانت از منافع ملی و دستیابی به اهداف دفاعی داشته باشد بلکه در دستیابی به یك سیاست دفاعی موفق نیز مؤثر و کارآمد باشد.
با تبیین اهمیت و نقش ژئوپلیتیکی دریا؛ مشخص میگردد که کشور ج.ا.ایران در ایفای نقش درصحنه دریا از جایگاه برجستهای برخوردار بوده و میتواند نقش تأثیرگذاری داشته باشد؛ لذا در سیاستهای کلان دفاعی کشور توجه ویژه به نیروی دریایی ضرورتی اجتنابناپذیر بوده است؛ که این مهم در اسناد بالادستی شامل سند چشمانداز، قانون اساسی و قانون آجا؛ بهروشنی تصریح و تبیین شده است. نیروی دریایی ارتش در کنار سایر نیروهای مسلح، نقش اساسی در سیادت، حفاظت و صیانت از منابع، منافع و امنیت ملی کشور را در مرزهای آبی و دریا به عهده دارد .

در سیاستهای کلی برنامه ششم توسعه که توسط رهبر معظم انقلاب و بر پایه محورهای سهگانه اقتصاد مقاومتی، پیشتازی در عرصه علم و فناوری و تعالی و مقاومسازی فرهنگی و با در نظر گرفتن واقعیتهای موجود در صحنه داخلی و خارجی تنظیمشده است، بخش دریا و حملونقل دریایی موردتوجه ویژه قرارگرفته و در سه بند از هشتاد بند سیاستهای کلی آورده شده است: (۱) بند ۲۱: توسعه اقتصاد دریایی جنوب کشور در محور (چابهار -خرمشهر) با تأکید بر سواحل مکران، (۲) بند ۲۳: امنیت و سیادت دریایی و (۳) بند ۲۸: اولویت دادن به حوزههای راهبردی صنعتی (از قبیل صنایع نفت، گاز، پتروشیمی، حملونقل، مواد پیشرفته، ساختمان، فناوری اطلاعات و ارتباطات، هوافضا، دریا، آب و کشاورزی) و افزایش ضریب نفوذ فناوریهای پیشرفته در آنها. (سیاستهای کلی برنامه ششم توسعه، ۱۳۹۴).
اهدافی که در این سند جامع توسعه، دیدهشده است شامل تأمین و تضمین امنیت دریانوردی، افزایش جمعیتپذیری در مناطق ساحلی، افزایش حداقل دو برابری در بخش دریایی، افزایش ظرفیت ناوگان حمل کالای دارای مالکیت ایرانی، افزایش توانمندی شرکتهای ساخت شناور، ظرفیتسازی برای انجام سالانه ۳۰ میلیون نفر سفر دریایی با حداقل رشد میانگین سالانه ۷/۰ و جذب حداقل ۱۵/۰ از گردشگران داخلی و خارجی میباشد. در زیرمجموعه این اهداف کلان، اهدافی مانند تولید سالیانه حداقل ۵/۱ میلیون تن آبزیان دریایی، توسعه سوخترسانی به شناورها، توسعه فناوری و ثبت اختراعهای بینالمللی دریایی و اقیانوسی است. برای رسیدن به این اهداف نیز ۱۷ اقدام عملی پیشبینیشده است که تکمیل، بهروزرسانی و روانسازی ساختارها، قوانین، مقررات و استانداردها از طریق مراجع ذیربط، توسعه کمی و کیفی سرمایههای انسانی و برقراری ارتباط مناسب بین نظامهای آموزشی و مهارتی و نیازهای بخش دریایی، حمایت هدفمند از پژوهشهای بنیادی، کاربردی و توسعه فناوری، اختراعات و نوآوریهای بخش دریا و تجاریسازی آنها، ایجاد، توسعه، نوسازی، بهسازی و ارتقا زیرساختها، سازهها، ناوگان، تأسیسات، تجهیزات و سامانههای موردنیاز بخش دریایی با تأکید بر توانمندیهای داخلی و حمایت هدفمند از فعالیتهای دریایی از طریق تسهیل جذب و استفاده از منابع بازارهای مالی و سرمایهای داخلی و خارجی و بقیه اقدامها از آن جمله است. (قانون ششم برنامه توسعه، ۱۳۹۵).
فرماندهی معظم کل قوا نیز در این راستا میفرمایند: «نیروی دریایی میتواند جزء مؤثرترین عناصر برای تحقق اهداف والای نظام جمهوری اسلامی ایران باشد» همچنین ایشان میفرمایند: «منشأ و برکات و خدمات نیروی دریایی نهفقط در حیطه نیروهای نظامی ما، بلکه حتی در محدوده مسائل خارجی کشور هم مشهود است»
ارتقاء توان دفاعی، باهدف افزایش قدرت بازدارندگی و تأمین امنیت کشورها که امری منطقی و در بین دولتها معمول است، برای ج.ا.ایران که همواره به دلایل ایدئولوژی حاکم و پایبندی به ارزشهای اسلام ناب محمدی، آگاهی بخشی و گسترش بیداری اسلامی، استقلالطلبی و استکبارستیزی و موقعیت ژئواستراتژیکی و ژئوپلیتیکی هدف هجمههای گسترده است؛ از اهمیت بالایی برخوردار است و همه ارکان نظام بهویژه نیروهای مسلح ایران را که مسئولیت و محوریت اصلی دفاع از کشور را بر عهده دارد؛ ملزم به تقویت توان دفاعی خودکرده است.
یکی از اهداف حضور نیروي دریایی در آبهای آزاد، تأمین خطوط مواصلاتی و حمایت از حملونقل دریایی کشور است بنابراین چه در زمان جنگ و چه در زمان صلح، ناوگان تجاري و نیروي دریایی، وابستگی بسیاري به یکدیگر دارند. صیانت از مرزهاي دریایی و تأمین امنیت آبراههای ملی، مأموریت اصلی نیروهاي نظامی دریایی کشور میباشد و ناوگان تجاري با حمایت و تکیهبر این امنیت است که اقدام به فعالیتهای گوناگون در بنادر شمالی و جنوبی کشور مینمایند و حتی فراتر از آن حضور مقتدرانه نیروي دریایی ج.ا.ایران در آبهای بینالمللی نهتنها براي ناوگان تجاري خودي بلکه براي کشتیرانی سایر کشورها نیز امنیت دریایی را به همراه داشته است.
اعزام ناوگروههای نداجا از ابعاد مختلف اهميت قدرت دريايي ايران را بدون توسل به درگيري نظامي برجسته میسازد. علاوه بر ايفاي کارکرد ديپلماتيک، نداجا با عبور از کانال سوئز و دور زدن شبهجزیره عربستان و نزديک شدن به مرزهاي اسرائيل، از طريق عمل نمايش پرچم به نشان دادن قدرت و توانايي بالقوه خود پرداخت. اعزام ناوگروهها به درياي مديترانه، مهمترین شيوه براي نزديک شدن به مرزهاي اسرائيل و به طريقي ايجاد نوعي همسايگي در مرزهاي غربي اين کشور است که میتواند پیامآور کمک ايران به متحدين خود و دشمنان اسرائيل از قبيل حزبالله و نزديک نمودن تهديد براي اين رقيب و ديگر رقبا باشد. همچنين، نداجا با کمک به کشتیهای تجاري شم شير دو لبه قدرت را به نمايش میگذارد. ازیکطرف با نشان دادن لبه اجبار نسبت به دزدان دريايي قدرت سخت خود را عرضه میدارد و از طرف ديگر با قدرت جاذبه و کمکهای خيرخواهانه به کشتیهایی تجاري ديگر کشورها، قدرت نرم خود را منعکس مینماید. به همين خاطر، بهطورکلی، میتوان اذعان داشت که استقرار مناسب نداجا علاوه بر تأمین امنيت حملونقل دريايي ايران بهخصوص در مسيرهاي اصلي تجارت دريايي از قبيل: تنگه هرمز، مثلث طلایی و بابالمندب به اهداف ديپلماتيک دريايي نيز کمک نموده است.
در حال حاضر نداجا نقش ديپلماتيک را بهخوبی ايفا میکند و بيشتر در حالت دفاعي است و کمتر تهاجمي ظاهر میگردد؛ مگر در شرايط خاص. اين وضعیت، ازیکطرف نشاندهنده اهميت صحنههای دريايي براي ايران و از طرف ديگر تعيين استراتژي مناسب است. در بستر اين استراتژي، ايران زمينه مهمترین رکن مديريت دريايي خود، يعني همکاري نيروهاي درياي خود را بر پايه اصل وحدت در عين کثرت و کثرت در عين وحدت را فراهم نموده است. در عين تفکيک مسئوليتي که در ميان اين نيروها وجود دارد، زمينه اتحاد و مشارکت آنها براي اجراي سیاستهای دريايي و رسيدن به اهداف ملي خود را فراهم نموده است.
وضعيت توان دريايي ايران
ايران، علاوه بر درياهاي بلافصل، از طريق درياي عمان و اقيانوس هند نيز با درياهاي آزاد دسترسي پيدا میکند. ايران در درياهاي دورتر براي تأمین اهداف نظامي و غيرنظامي خود، بهخصوص تأمین منافع دريايي و تجارت دريايي خود نياز به گسترش نيروي دريايي دارد. امروزه دزدي دريايي ازجمله تهديدهاي پيشروي ناوگانهای تجاري دريايي جهان میباشد و کانون اين تهديدات در مسيرهاي اصلي تجاري دريايي ايران قرارگرفته است. «امروزه مناطقي که بيشترين خطر دزدي دريايي را دارند در شاخ آفريقا هستند، ازجمله درياي سومالي، خليج عدن، اقيانوس هند غربي، درياي عرب و درياي سرخ. در آسيا، آبهای اطراف اندونزي، مالزي و هند پر تهديدترين کريدورها هستند» و اين مناطق از مسيرهاي اصلي تجارت دريايي ايران و همچنين ورود نيروهاي دريايي بيگانه و بهخصوص فرامنطقهاي براي نزديک شدن به ايران و تهديد منافع ملي آن، نهتنها در دريا بلکه در خشکي هستند. لذا بر اين اساس توسعه نيروي دريايي در اين محیطهای دريايي نيز براي ايران اهميت بسيار حياتي دارد؛ چرا که علاوه بر تأمین منافع ملي، حضور مؤثر و کارآمد نيروي دريايي ايران در اینگونه آبها در پرتو انجام کارکردهاي ۵ گانه خود، راهي است براي تبديل اين قدرت دريايي منطقهای به يک قدرت دريايي فرامنطقهاي و حتي جهاني.
این نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران که به تعبیر مقام معظم رهبری نیروی راهبردی نامیده شده است دارای مزیتها و منشأ اقدامات مؤثری در این راستا بوده است که به بخشی از آنها اشاره میشود:
۱) حضور مقتدرانه نظامی در مرزهای آبی کشور بهمنظور حراست از حدود و منافع ملی ۲) مشارکت در برقراری امنیت و آبراههای بینالمللی ۳) مساعدت و مشارکت در تسهیل و امنیت دریانوردی ناوگان تجاری و فعالیت اقتصادی بهویژه در زمینه صدور نفت ۴) ایفای نقش بهعنوان عامل استحکامبخش دیپلماسی سیاستمداران کشور در ایجاد و تقویت روابط بینالمللی ۵) بازدارندگی وسیع و مؤثر در برابر تهدیدهای موجود و ارتقای ثبات سیاسی و امنیتی کشور ۶) افزایش قدرت و جایگاه کشور در سطح جهانی با دریانوردی در آبهای دوردست بیگمان جایگاه برتر کنونی ایران در میان قدرتهای دریایی منطقه و تبدیلشدن آن به یکی از بازیگران حوزه دریایی در جهان مرهون اقدامات و گامهای مؤثر و مستمر در حوزه تأمین امنیت و سیادت دریایی است که بخش عمدهای از این اقدامات را نیروی دریایی راهبردی از آغاز جنگ تحمیلی تاکنون با انجام سلسله عملیات و مأموریتها بر دوش کشیده است. قدرت دریایی یک کشور برآیند سه عامل کلیدی توسعه ناوگان تجاری، نیروی دریایی مقتدر و برخورداری و بهرهگیری از زیرساختها و علوم دریایی میباشد. نیروی دریایی بهعنوان یکی از اضلاع مهم مثلث قدرت دریایی کشور نقش محوری در برقراری امنیت خطوط مواصلاتی دریایی و درنتیجه توسعه دریامحور ایفا مینماید.
در دنياي امروز درياها يا آبها، بهویژه آبهای بینالمللی، نقش بسيار ارزشمندي در تأمین امنيت جهاني و كسب قدرت دارند و حضور در عرصه دريا و تسلط بر آبهای بینالمللی يكي از مهمترین دغدغههای كشورهاي قدرتمند و به عبارت بهتر كشورهاي استعمارگر بوده و هست و با شروع قرن ۲۱ همچنان كنترل آبهای بینالمللی و منطقهای توسط قدرتهای بزرگ، بهعنوان مسئلهای حياتي براي آنها به شمار میرود. بهطوریکه هر يك از كشورهاي جهان حوزهای را براي نفوذ خود انتخاب كرده و آن را حريم امنيت ملي خودارزیابی میکنند. در حقيقت آنکسی كه بيشتر به دريا تسلط دارد، به همان اندازه داراي قدرت است. خوشبختانه امروزه جمهوري اسلامي ايران با فرمان فرماندهي معظم كل قوا (مدظلهالعالی)، نگاه خود را از درياهاي خانگي كه همان خلیجفارس و درياي عمان باشد، به دوردست برده كه اين نشاندهنده حضور جمهوري اسلامي ايران در ايفاي نقش بینالمللی است.
علت اصلی این امر این است که دشمن ما در چند دهه گذشته، دشمنی با توان یا قدرت دریا پایه بوده است؛ بنابراین براي دشمنی که داراي قدرت دریا پایه است، امکانات مقابله یا دفاع در مقابل این دشمن هم باید دریا پایه باشد. نگاه رهبر انقلاب در پرداختن به تجهیزات پیشرفته دریایی، بهویژه شناورها که نقش بسیار عمدهاي دارند و تأکید ایشان بر راهبردي شدن نیروي دریایی نیز در همین راستا بوده است. امروز پیوستگی خلیجفارس و دریاي عمان به ما اینگونه دیکته میکند که براي دفاع از این دریاها باید حضوري فراتر از این منطقه داشته باشیم و این در حقیقت همان دست بلندي است که مدنظر رهبر انقلاب بوده و حضور نداجا تا دهانه ورودي دریاي احمر و حتی زیر مدار ۱۰ درجه را شامل میشود. این حضور در حقیقت اقدامی مقابلهای در برابر حضور نیروهاي فرامنطقهاي قلمداد میگردد و این گستردگی حضور نیروي دریایی در عرصه دریاها، ما را از یك قدرت منطقهای به یك قدرت فرامنطقهاي تبدیل کرده است و اثر تعیینکنندهای در سرنوشت جنگ احتمالی آینده دارد. ضمن اینکه چنین نیرویی در زمان صلح میتواند با ایفاي نقش بازدارنده در برابر تهدیدات تأثیر محسوسی در خنثی کردن و مقابله با تهدیدات داشته باشد.
در مجموع میتوان ۱۰ مؤلفه مشروحه ذیل را از دیدگاه و بیانات فرماندهی معظم کل قوا (مدظلهالعالی) در خصوص الزامات قدرت دریایی استخراج نمود: ۱) رسالت و اهداف دفاعی دریایی، ۲) سیاست دفاعی-دریایی، ۳) دکترین نظامی، ۴) راهبرد نظامی، ۵) نیروی انسانی،۶) آموزش و پژوهش، ۷) تجهیزات و تسلیحات نظامی، ۸) ساختار و تشکیلات سازمانی، ۹) لجستیک و پشتیبانی، ۱۰) فرماندهان. اصلیترین عامل عقبماندگی در این حوزه، عامل فرهنگی پیونددهنده این عوامل برای تجمیع و همافزایی آنها در جهت قدم گذاشتن به دریا و بهرهمندی از منافع و مزایای به اثبات رسیده آن برای توسعه همهجانبه کشور است. عاملی بنام فرهنگ دریایی که حلقه گمشده کسب قدرت دریایی ایران است چیزی که اکثر نظریهپردازان قدرت دریایی جهان از آن بهعنوان روحیه دریایی در مردم و باور آگاهانه و گرایش به دریا در دولتمردان، یاد میکنند. اقدام در زمینه معرفی و اشاعه فرهنگ دریایی کشور، ضمن آنکه فراهم آورنده زمینههای توسعهیافتگی اجتماعی و اقتصادی است، به این دلیل که به حوزه فرهنگ عمومی ارتباط دارد؛ زمینهای برای تقویت زیرساختهای، نظامی، اقتصادی، فرهنگی اجتماعی، سیاسی، فناوری و ... را ایجاد میکند که همافزایی این مؤلفهها در دولت و مسئولین باعث ارتقاء توان دفاعی و در سطح راهبردی قدرت ملی میشود.