بوق خبر - متاسفانه در تعاریف جامعه، تعابیری وجود دارد که میگوید دعوای بین زوج خیلی طبیعی است و دعوا در زندگی همه زوجها وجود دارد و اگر زوجی دعوا میکنند، کسی تصور نکند که مشکل جدی وجود دارد و خیلی طبیعی است و…
اگر منظور از دعوا، رفتارهای پرخاشگرانه است به معنای این که زوج حقوق یکدیگر را رعایت نکنند و هرکدام- زن یا مرد فرقی نمیکند- رفتاری میکنند که به یکدیگر آسیب اجتماعی و جسمی و… میزند، مسلما طبیعی نیست و نمیتوان گفت: «رفتارهای پرخاشگرانه بین زن و شوهر خیلی طبیعی است»!
بهتر است به جای این که بگوییم دعوای بین زن و شوهر طبیعی است، باید بگوییم «اختلاف بین زوج طبیعی است»؛ به هرحال همه زن و شوهرها در یکسری موارد با هم اختلاف نظر دارند و این اختلاف نظر گاهی به خاطر فراهم نبودن امکانات گفتگو، ممکن است به تعارض بدل شود.
گاهی این تعارضها آن قدر جدی میشود که زوج مجبور میشوند در آن مورد خاص سکوت کرده یا صحبت کردن درباره اش را به تعویق بیندازند. اگر منظور از دعواکردن همین اختلاف نظرها و تعارضها باشد، مسلما این موضوع بین زوجها وجود دارد و امری کاملا طبیعی است.
اگر منظور از دعوا، رفتارهای پرخاشگرانه است به معنای این که زوج حقوق یکدیگر را رعایت نکنند و هرکدام رفتاری میکنند که به یکدیگر آسیب اجتماعی و جسمی و… میزند، مسلما طبیعی نیست و نمیتوان گفت: «رفتارهای پرخاشگرانه بین زن و شوهر خیلی طبیعی است»!
وقتی در دعوا، عصبانی هستید و احساسات شما فرمان میدهد، فکر کردن قبل از این که دهان خود را باز کنید، دشوار است. اما مکث کردن قبل از حرف زدن به شما این امکان را میدهد تا گله و مشکل خود را به شکلی مؤثرتر تنظیم کنید. چند ثانیه ساده به شما فرصت کافی میدهد تا فکر کنید: “چگونه میتوانم این را بگویم تا شریک زندگی من آن را بشنود و صدمهای نبیند؟ ” این سرعت سریع ذهنی به شما کمک میکند تا یک روش مهربانتر و آرامتر را برای رسیدن به اوضاع انتخاب کنید و باعث میشود در نتیجه بیشتر شنیده شوید.
گفتن “من صدمه دیده ام” یا ” من واقعاً عصبانی هستم” به جای ” شما این کار را کرده اید ” به گفتگوی پربارتری منجر خواهد شد، زیرا شریک زندگی شما را از حالت دفاعی خارج میکند. صحبت کردن در مورد این که چگونه احساس میکنید و راه حلهای بالقوهای را برای امتحان کردن ارائه میدهید، به جای اینکه سرزنش کنید، به همسر شما یادآوری میکند که در یک زندگی شراکتی هستید و برای داشتن یک رابطه قویتر، باید با هم همکاری کنید.
متأسفانه، استدلالها اغلب میتوانند به حملات شخصی منتهی شوند و این قطعاً برای رابطه شما سالم نیست.
اگر دائماً استدلالهای قدیمی را اصلاح میکنید، بارها و بارها درباره همان موارد بدون حل و فصل و مصالحه میجنگید، یا این که تمام مدت در حال جنگ هستید، میتواند مشکل ساز شود. جان گوتمن، روانشناس مشهور روابط جهانی میگوید: یکی از پیش بینیهای طلاق زمانی اتفاق میافتد که در دعوای زن و شوهر، فرد به جای جدا کردن موضوعات خاصی که ناراحت کننده است، به طور مداوم به شخصیت شریک زندگی خود حمله کند.
در دعوای زن و شوهر، تمایل به صحبت کردن بیشتر از گوش دادن وجود دارد. ما خیلی مشتاق هستیم تا احساسات خود را بیرون بیاوریم، حتی ممکن است چیزی را که همسرمان در تلاش است بیان کند، نشنویم.
باترسون میگوید، فردی که مسئلهای دارد، کسی است که باید به آن گوش فرا داد. او پیشنهاد میکند که هنگام دعوا، به جای این که بلافاصله از خود دفاع کنید، فقط گوش کنید و به شریک زندگی خود بگویید که آنها را میشنوید و منتظرید که صحبت کننند. این رویکرد مؤثر است، زیرا نه تنها نشان میدهد که شما گوش میکردید، بلکه میفهمید که شریک زندگی شما چه میگوید و دلیل اصلی رفتارهای او را متوجه میشوید. وقتی فقط گوش میدهید، به جای این که یک استدلال یک طرفه داشته باشید، به احتمال زیاد گفتگوی سازنده تری خواهید داشت.
واقعیت این است که اکثر ما استدلالها را بازیابی میکنیم و تقریباً میتوانیم پیش بینی کنیم که شریک زندگی ما چگونه پاسخ خواهد داد. اگر میخواهید کمتر بجنگید، آن چه را که میگویید، تغییر دهید و با ادبیات و لحنی درست آن را بیان کنید تا مطمئن باشید عکس العمل همسر شما، تهاجمی نخواهد بود و دعوای زن و شوهر رخ نخواهد داد.
خود را در کفشهای شریک زندگی خود قرار دهید و فکر کنید که چرا یک شخص معقول، ممکن است در یک موقعیت، این گونه رفتار کند. این به شما کمک میکند عملکرد همسر خود را بهتر بشناسید.
در دعوای زن و شوهر تا جایی که میتوانید، سعی کنید تهدید به جدایی یا طلاق نکنید. صرف نظر از اینکه منظور شما چه چیزی است، این کلمات میتوانند تأثیر ماندگار بر شخصی که آنها را میشنود، بگذارد و باعث شود تا مدتها پس از پایان دعوا، احساس ناامنی در رابطه داشته باشند و این ناامنی سلامت رابطه شما را به خطر میاندازد.