بوق خبر - اهمیت رعایت نکات همسرداری در دوام زندگی مشترک توام با عشق همیشه قابل توجه بوده است. اگر شما هم میخواهید با عشق به همسرتان زندگی آرامی را تجربه کنید این راهکارها را در زندگی خود پیاده کنید. عشق به همسر بسیاری از زنان در برقراری ارتباط عاطفی با همسرانشان از باورهای غلطی پیروی میکنند که در برخی از مواقع نه تنها موجب نزدیکی آنها به همسرشان نمیشود بلکه آنها را از یکدیگر دور میسازد و به احساس تنهایی، غمگینی و جدا شدن از مرد دلخواه شان منجر میشود. اگر احساس میکنید که در روابط خود با همسرتان دچار مشکل هستید و نمیدانید با شوهرتان چگونه رفتار کنید، رعایت نکات این بخش میتواند به شما کمک کند.
دراین مقاله چندین نمونه از این عواقب رابرایتان بیان میکنیم تا اگر شما یا شخصی در نزدیکی تان به این عادات گرفتار است با در نظر گرفتن این عواقب از افراط خود در این زمینه صرف نظر کند و حد اعتدال را برای خود پیشه کند.
رشد شخصی یکی از مواردی است که فرد در طول دوران زندگی و بوسیله قدرتمند کردن ذهن و روح و یادگیری مداوم، به آن دست پیدا میکند و کاملا فردی است. اما زمانی که به شخصی محبت زیادی میشود این فرصت از او گرفته خواهد شد یعنی شخص، چون مستقل نیست و ضعیف بار میآید بنابراین به اشتباهات خود پی نمیبرد و به سبب غرور کاذبی که در او ایجاد میشود از این رشد عقب میماند و در نهایت، چون در هر حالتی در برابر او از خودگذشتگی و محبت زیادی نشان داده شده است به رشد و یادگیری او آسیب وارد میشود.
گاها افراد در همان کودکی در محبت زیادی والدین غرق میشوند و نحوه تربیت آنها ایجاب میکند که از این نظر به طور کامل ارضاء میشوند و گاهی در دوران بزرگسالی از طرف دوستان یا همسر از این محبت برخوردار میشوند و این رفتارها باعث ایجاد نوعی حس نا امنی در فرد میشود و بعضی اوقات اگر این محبت تکراری و همیشگی ذرهای کمتر شود؛ فرد احساس امنیت نمیکند و این حس نا امنی شدت میگیرد و بر زندگی تاثیر مخربی وارد میکند.
محبت زیادی به بعضی از افرادی که قدرت استقلال یا توانایی تجزیه و تحلیل ندارند به مرور مانند یک وظیفه جلوه میکند یعنی اگر شما همواره به فرد بیش از حد محبت داشته باشید این لطف مکرر شما را حق مسلمتان میداند و در واقع دچار توقع بی جا میشود.
این افرادی که دچار توقع بی جا میشوند؛ معمولا ظرفیت کمی دارند، چون به محض اینکه محبت کمتر یا بیشتری از طرف فرد مد نظر خود دریافت کنند نسبت به او واکنش نشان میدهند و دچار نوعی خود شیفتگی میشوند و محبتهایی را که از طرف مقابل میبینند به عنوان حق خودشان میدانند.
هر فردی درک متفاوتی از محیط خود و اطرافیانش دارد به همین دلیل گاها ممکن است وقتی فردی مورد محبت زیاد واقع میشود این کار را به صورتی دیگر برداشت کند و یا دچار سوء برداشت شود برای مثال وقتی شما مرتبا از طریق تلفنهای مکرر، پیامک و .. در طول روز جویای احوال همسرتان میشوید؛ ممکن است او به جای برداشت محبت از این کار فکر کند، چون موجود ضعیفی است یا به دلیل اینکه به او شک دارید این کار را انجام میدهید.
البته باید گفت فرد خیلی هم در این کج فهمیها و سوء برداشتها مقصر نیست، چون افراط در هر چیزی ناخوشایند است و در نهایت این کار ها، اختلافات را بیشتر و بیشتر میکند و رابطهها را دچار چالش خواهد کرد.
محبت زیادی و بیش از حد به یک فرد مانند این است که او را در یک قفس قرار داده باشید و، چون هر فردی دوست دارد آزاد باشد و در زما نهای خاصی میل دارد که در تنهایی به سر ببرد و یا شاید مشکل و مسئلهای برایش پیش بیاید که دوست داشته باشد آن را به تنهایی و بدون حضور هیچ فردی حل کند؛ پس در این شرایط اگر فردی مرتب دور و بر او باشد و هر مسئلهای را از کوچک تا بزرگ کنترل کند قطعا این آزادی فردی از او سلب میشود و، چون او این آزادی را به عنوان یک هویت برای خود میشناسد؛ این رفتارهای طرف مقابلش را نشانه محدودیت میداند و به مرور زمان عکس العمل نشان میدهد.
فردی که به طرف مقابلش به هر دلیلی مانند خوب نشان دادن خود، به صورت عمدی و یا بر اثر شخصیت خوبش؛ محبت زیادی میکند در قدم اول این فرد خودش را نادیده گرفته است و از ارزش و احترام خود کم میکند، چون با فرصت و انرژی که برای دیگران و در خدمت اشخاص دیگر صرف میکند فرصتی برای رسیدن به برنامههای شخصی خود و دنبال کردن علایق خود را ندارد از همین رو به نوعی خودش نیز دچار محدودیت میشود و آزادی اش نیز سلب میشود؛ بنابراین هر زمانی که محبت زیادی یا خوب بودن بیش از حد را از طرف فردی در نزدیک خود مشاهده کردید به احتمال زیاد رابطه یتان دچار آسیب میشود و برای رفع و پیشگیری از این حالت باید در هر نوع رابطهای فاصله را تشخیص دهیم و آنها را بشناسیم تا دچار آسیب نشویم.
شاید شما هم از خودگذشتگی بیش از حد و محبت زیادی برخی از افراد را در روابط عادی یا در زندگی مشترک دیده باشید این افراد در مواقعی که ناراحت یا خشمگین هستند یا احساسات منفی دارند آن را نشان نمیدهند و همه این رفتارها را در پشت ماسک زیبایی که ساخته اند پنهان میکنند که شاید بعدها تلنبار کردن این احساسات اصلا به نفع نباشد و کنترل آنها گاها سخت میشود؛ بنابراین محبت زیادی گاها فرصت ابراز احساسات را از فرد میگیرد در حالی که روانشناسان تاکید میکنند خودتان را نادیده نگیرید و هر جایی که لازم است یا ضرورت میبینید احساسات خود را تخلیه کنید و برای اینکه به مشکل روحی برخورد نکنید؛ احساسات خود را قربانی نکنید و سعی کنید بیشتر خود واقعیتان باشید.
بعد از مدتی دریافت محبت زیادی و افراط در این زمینه به طور آگاهانه یا ناخودآگاه طرف مقابل از این موضع سوءاستفاده میکند و حتی گاها پیش آمده است که این افراد کارها و امور شخصی خود را نیز بر عهده طرف مقابل میگذارند پس اگر شما نیز جزو افرادی هستید دیگران از محبتتان سوء استفاده میکنند بهتر است اوضاع و شرایطی که در آن هستید را بررسی کنید و دوباره آنها را مرور کنید و با پیدا کردن دلیل این رفتار، محبت خود را به شکل سالم و میانه ابراز کنید.
وقتی در زندگی مشترک یا در هر رابطهای محیت زیادی میبینید یا آن را دریافت میکنید اولا به ریشه رابطه خود ضربه میزند و در ثانی نه تنها طرف مقابلتان تمایلی به شما و در کنار شما بودن ندارد بلکه خودتان نیز احساس بدی به خود پیدا میکنید، چون رابطه بین شما همیشه یکنواخت و تکراری است و رنگ و بوی تازگی هرگز در آن دیده نمیشود و زندگی هم خسته کننده شده و در نهایت فراز و نشیبهایی که میتوانند روابط را جذاب کنند ناپدید میشوند و آفت تکرار به جان رابطه میافتد و لذت آن را میگیرد.